اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

دو دندانه!

در نهایت شگفتی ما, گنجینه ی دهانت به الماس زیبای دیگه ای مزین شد, در روز هفدهم اردیبهشت ساعت حدود ۴ بعدازظهر! عزیزکم خیلی جالب بود اوایل وقتی دستت رو توی دهانت میبردی و به رسم پیشین گازش میگرفتی تا خارش لثه هات تسکین پیدا کنه گریه ت به هوا میرفت, آخه اون الماس کوچولوها انگشتای ظریفت رو بدجوری مینواختن.
19 ارديبهشت 1394

مروارید غلتان

تا دیروز وقتی خواب بودی و غلت میزدی به شکم میشدی، از خواب میپریدی گریه میکردی و برای خوابوندن مجددت باید میومدم پیشت شیر میدادم ولی امروز که صدای هشدار بیدارشدنت رو سردادی و اومدم سراغت دیدم به شکم شدی و خودت خوابت برده باز. ای جوووونم! ...
17 ارديبهشت 1394

پنجِ الماس نشان

داشتم به یه پست با عنوان مروارید غلتان فکر میکردم که شرح غلت زدنای سیصد و شصت درجه ت رو توش بنویسم که دیروز با اون الماس خوشگل توی دهنت غافلگیرم کردی وروجک! نوشته بودم که از ایام عید بیقراری و شواهد امر نشون میده دست اندرکار آوردن دندونی. دیروز ظهر وقتی داشتیم با هم سعی میکردیم بخوابی و تو تیشرت منو کرده بودی توی دهنت و با ولع تمام گاز میگرفتی, اومدم که تیشرتم رو بیرون بیارم انگشتم به یه لبه ی تیز الماس نشان خورد و ذوق بیحدی سراسر وجودم رو دربر گرفت. بعد از حدود چهل روز سعی و تلاش و تحمل دردهای احتمالی در آستانه ی پنجمین ماه تولدت اولین دندونت سرزد عشقم. امروز که پنجِ عاشقیه دلم میخواد از چیزایی که بلدی برات بنویسم اگه خودت یاری کنی ...
14 ارديبهشت 1394

بسوی نگاه کردن از بالا

شیرینم! این روزا سخت مشغول تمرین غلت زدنی... فعلاً میتونی به پهلو بشی و برای مدتی همونطوری بخوابی ولی تا غلت 180 درجه که یعنی به شکم بخوابی یه کوچولو مونده، دستت زیر بدنت میمونه و نمیتونی بکشیش بیرون. نیروانای مموش گاهی کمکت میکنه و با هیجان میگه مامان ببین خودش برگشت و منم خوشحال و سپاسگزار خدای مهربانم از اینکه خواهری داری که با دستهای حمایتگرش سخت مشتاق پیشرفت و بزرگ شدن توست. ...
1 ارديبهشت 1394
1